فساد مالی یک پدیده پیچیده، چندبعدی و دارای علل و آثار چندگانه است که در شرایط مختلف نقش و نمودهای متفاوتی پیدا میکند. دامنه فساد مالی از یک عمل فردی پرداخت رشوه تا یک سوء عمل فراگیر که تمام ارکان نظام سیاسی و اقتصادی را در بر میگیرد، گسترده است. فساد مالی گاهی بهعنوان یک معضل ساختاری سیاست یا اقتصاد و گاهی بهعنوان یک مسئله فرهنگی و اخلاقی تلقی میگردد.در این راستا هدف اصلی این مقاله بررسی ارتباط تئوریک و میزان تأثیرگذاری کنترل فساد بر کسری بودجه در گروه کشورهای درآمد متوسط میباشد. نتایج حاصل از برآورد مدل به روش اثرات ثابت و گشتاور تعمیمیافته درگروه کشورهای منتخب در دوره زمانی (٢٠١٣-٢٠٠٢) نشان میدهد کنترل فساد تأثیر مثبت و معناداری بر کسری بودجه درگروه کشورهای منتخب دارد.