این پژوهش با بهکارگیری رویکرد مرزی تصادفی (SFA) و تحلیل دادههای ۲۳ کشور منطقه منا طی دوره
۲۰۲۳–۲۰۰۰، تأثیر توسعه بانکداری اسلامی بر کارایی اقتصاد کلان را بررسی کرده است. یافتهها نشان میدهند که رابطه بین توسعه بانکداری اسلامی و کارایی اقتصاد کلان غیرخطی و به شکل U معکوس است: تا آستانه ۳۵.۱۹٪ نسبت اعتبار اسلامی به تولید ناخالص داخلی، گسترش این نظام بانکی با بهبود کارایی همراه است، اما توسعه فراتر از این نقطه به کاهش معنادار کارایی منجر میشود. همزمان، توسعه بانکداری متعارف نیز رابطهای U شکل با کارایی نشان میدهد، اما هیچ شواهدی مبنی بر برتری ذاتی یکی از دو نظام بانکی (اسلامی یا متعارف) بر دیگری مشاهده نشده است. تحلیل اثرات متقابل حاکی از آن است که این دو نظام در سطوح پایینتر توسعه، اثرات مکملی بر کارایی دارند، درحالی که در سطوح بالاتر توسعه، جانشینی بین آنها رخ میدهد. این نتایج سیاستگذاران را ملزم میکند تا: ۱. توسعه بانکداری اسلامی را حداکثر تا سطح ۳۵٪ از نسبت اعتبار به GDP مدیریت کنند ۲. با پایش مستمر نسبتهای اعتباری از عبور از آستانه بهینه جلوگیری نمایند ۳. توسعه متوازن هر دو نظام بانکی را بدون جهتگیری ایدئولوژیک و با تأکید بر معیارهای کارکردی (ثبات مالی، کاهش هزینه مبادله) پیگیری کنند.
Mohammad Beigi S. Islamic Banking Development on Macroeconomic Efficiency
in the MENA Region. qjfep 2025; 13 (50) :96-153 URL: http://qjfep.ir/article-1-1749-fa.html
محمدبیگی سعید. تأثیر توسعه بانکداری اسلامی بر کارایی اقتصاد کلان
در کشورهای منطقه منا. فصلنامه سیاست های مالی واقتصادی. 1404; 13 (50) :96-153