اهداف: نظر به مسائل مهمی مانند جهانی شدن و ایجاد محیط رقابتی و کوچکسازی دولتها، در کشور ما نیز بیش از بیش نیاز به مقوله خصوصیسازی، نیاز به مطالعه امکانسنجی است. بررسیهایی که در این مورد صورت گرفته بیشتر به جنبههای کارایی و اقتصادی مسئله پرداختهاند. در این پژوهش سعی شده است تا معیارها و عوامل مالی و غیرمالی تأثیرگذار بر خصوصیسازی بررسی شوند تا یک مدل بهینه از خصوصیسازی با توجه به معیارها و عوامل مالی و غیرمالی ارائه شود. روششناسی: این پژوهش با استفاده از روش دلفی و مدلسازی تفسیری ساختاری، از روشهای هدفمند، تبیینی و اکتشافی برای تعیین الگوهای خصوصیسازی با تأکید بر معیارها و عوامل مالی و غیرمالی استفاده کرده است. گردآوری دادههای این پژوهش، ترکیبی از مطالعات قبلی و دادههای بهدستآمده از تکنیک دلفی از مدیران و سیاستگذاران سازمانهای خصوصیسازی بود. یافتهها: شش معیار به عنوان مؤلفههای خصوصیسازی شامل عوامل اقتصادی، معیارهای مالی و حسابداری، عوامل سیاسی، ارتقای بخش خصوصی، عملکرد دولت و ابعاد فرهنگی و عمومی شناسایی شد. یک رویکرد سلسلهمراتبی برای ایجاد یک ساختار درختی، ارزیابی گزینهها بر اساس معیارها و ارزیابی معیارها بر اساس تابع هدف استفاده شد. سپس از نرمافزار Expert Choice برای اولویتبندی و ارائه مدلی بهینه در این زمینه استفاده شد. نتیجهگیری: بر اساس بررسیهای مبانی نظری و دادههای جمعآوریشده از کارشناسان سازمان خصوصیسازی و پس از بررسیهای انجامشده بر روی پرسشنامه مقایسههای زوجی معیارهای مورد بررسی، نتایج نشان میدهد که عوامل سیاسی با مقدار 0.226 در اولویت اول از مؤلفههای خصوصیسازی قرار گرفته و نیازمند توجه بیشتر کارشناسان است، در رتبههای بعدی عوامل اقتصادی با ارزش 0.202 در رتبه دوم، ابعاد فرهنگی و عمومی با ارزش 0.191 در رتبه سوم، معیارهای مالی و حسابداری با ارزش 0.171 در رتبه چهارم، ارتقای بخش خصوصی با ارزش 0.119 در رتبه پنجم و درنهایت عملکرد دولت با ارزش 0.084 در رتبه ششم اولویتبندی مؤلفههای خصوصیسازی با تأکید بر عوامل مالی و غیرمالی قرار گرفتهاند. همچنین نرخ سازگاری 0.007 در محدوده قابل قبولی قرار دارد. با توجه به بررسیهای به عمل آمده از تحلیل ساختاری تفسیری و تحلیل مجدد یافتههای پژوهش از 6 بعد اصلی شناخته شده در زمینه مؤلفههای خصوصیسازی در مدلی با سه سطح به عنوان الگوی مؤلفههای خصوصیسازی با تأکید بر معیارها و عوامل مالی و غیرمالی معرفی میشود. بر این اساس عوامل سیاسی در بالاترین سطح و عوامل اقتصادی، معیارهای مالی و حسابداری و ارتقای بخش خصوصی در سطح دوم و عملکرد دولت و ابعاد فرهنگی و عمومی در رتبه سوم سطح الگوی مؤلفههای خصوصیسازی با تأکید بر عوامل مالی و غیرمالی قرار گرفتند، دلیل این تفاوت به نسبت تحلیل سلسلهمراتبی را میتوان در آن جستجو کرد که مدل تحلیل ساختاری تفسیری به دنبال الگوی بهینه یک موضوع است و تحلیل سلسلهمراتبی به دنبال تعیین اولویت هر یک از معیارها است. این نتایج پتانسیل تأثیرگذاری بر تصمیمگیریها در بخش خصوصی را دارد و برای نجاتبخش خصوصی از ناکارآمدی، اولویتبندی مؤلفههای مالی و غیرمالی خصوصیسازی میتواند منجر به تغییر در شیوههای تصمیمگیری فعلی مدیران برای بخش خصوصیسازی شود.
Ghasemi H, Kanani A, Navidi Abbaspoor E, Mohammadzadeh Saltahe4 H. Presenting a Privatization Model for State-Owned Enterprises with an Emphasis on Financial and Non-Financial Factors (a Case Study of Iran). qjfep 2025; 12 (48) :7-47 URL: http://qjfep.ir/article-1-1687-fa.html
قاسمی حجت، کنعانی اکبر، نویدی عباسپور ابراهیم، محمدزاده سالطه حیدر. ارائه الگوی خصوصیسازی بنگاههای دولتی با تأکید بر عوامل مالی و غیرمالی (مطالعه موردی ایران). فصلنامه سیاست های مالی واقتصادی. 1403; 12 (48) :7-47