فرضیه نفوذزدایی دولتها نشان میدهد اگر کشور میزبان یک توافقنامه تجاری با دیگر کشورها تصویب کرده باشد، دولت آن کشورها باید با احتمال کمتری به صورت جدی در مناقشات و دعاوی تجاری نفوذ کند؛ بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش توافقنامههای چندجانبه و منطقهای در نفوذزدایی دولتها دعاوی تجاری با نگاه دیپلماسی در نظر گرفته شد. با استفاده از دادههای 86 مورد اختلاف در کشورهای آسیایی از 1400 تا 1401 یک مدل لوجیت تبیین و با برآورد آن اقدام به تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد نفوذزدایی دولتها دعاوی تجاری بیشتر ناشی از این موضوع است که آیا نفوذ سیاسی دولتها در دعاوی با منافع راهبردی آنها مطابقت دارد یا خیر بهجای اینکه میزان نفوذ سیاسی عاملین اقتصادی را در نظر بگیرد؛ بنابراین به طور معمول در ازای نفوذ سیاسی کمتر در دعاوی تجاری تشویق میشوند تا به داوری مورد توافق در توافقنامههای چندجانبه و منطقهای ترغیب شوند. در حالی که دولتها به صورت مکرر در دعاوی دنیای درحال توسعه مداخله میکنند، دولتهای قدرتمند به ندرت از تهدیدات، تحریمهای صریح و نفوذ سیاسی در دعاوی تجاری استفاده میکنند. عدم نفوذ سیاسی دولتها در چارچوب توافقنامههای چندجانبه و منطقهای باعث نهادینهسازی پهنه نظام حقوقی جهت حلوفصل اختلافات تجاری شده که دخالتهای دیپلماتیک کمتر اجباری و تهاجمی را نتیجه میدهد. درنهایت اینکه در توافقنامهها، استانداردهای مبهم به دلیل تفاسیر متعدد ناشی از شکلپذیری زبان و آینده نامشخص به عنوان چالش مهم باید مد نظر قرار گیرد.
heidari haratemeh M. De-Infiltration of Governments in Commercial litigation in the Framework of Multilateral and Regional Agreements. qjfep 2023; 11 (43) :131-153 URL: http://qjfep.ir/article-1-1436-fa.html